لطفا دستگاه خود را در حالت عمودی قرار دهید.
 
فارسی انگلیسی العربیة
کد خبر : 50047
تاریخ خبر : 1400/12/01-11:35
تاریخ به روز رسانی : 1400/12/01-11:37
تعداد بازدید : 1,773
نسخه قابل چاپ

نماز از دیدگاه قرآن

نماز در تمام ادیان الهى به عنوان برترین آیین عبادى و رکن معنویت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است.

نماز در تمام ادیان الهى به عنوان برترین آیین عبادى و رکن معنویت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرت ابراهیم(ع) چنین بوده است که: ((رب اجعلنى مقیم الصلوه و من ذریتى...;(1) پروردگارا, من و ذریه ام را برپا دارنده نماز قرار ده)). به حضرت موسى(ع) در کوه طور خطاب شد: ((اننى انا الله لا اله الا إنا فاعبدنى و اقم الصلوه لذکرى(2); همانا من الله هستم, معبودى جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را براى یاد من برپا دار)).
حضرت عیسى(ع) مى گوید: ((... و اوصانى بالصلوه والزکاه ما دمت حیا;(3)... و مرا توصیه به نماز و زکات مادام که زنده ام کرده است)).
و در چند جاى قرآن سخن از میثاق بنى اسرائیل است که بخشى از مواد آن اقامه نماز است.(4)
در آیین مقدس اسلام نیز ((نماز)) جایگاه ویژه اى دارد و در قرآن کریم بر آن تإکید فراوان شده است.
در این کتاب الهى وظایفى براى مسلمانان, در مقابل نماز مقرر شده است. این وظایف عبارتند از:
1ـ برپایى نماز.
در آیات زیادى برپایى نماز در کنار ((ایتإ زکوه)); پرداختن زکات آمده است.
تکیه بر این دو رکن, در حقیقت براى بیان این واقعیت است که مسلمان شایسته, هم در پیوند با خداوند باید ارتباط عاشقانه و صمیمى داشته باشد و هم در رابطه با مردم بى تفاوت نبوده و وظایف واجب و مستحب مالى خود را انجام داده, به فکر محرومان جامعه باشد. عالى ترین شکل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترین شیوه ارتباط با مردم حل مشکلات مادى آنهاست که با اداى وظایف مالى, از سوى مسلمانان این مهم برآورده مى شود.(5) در قرآن کریم ((اقامه نماز)) و ((ایتإ زکوه)) به عنوان محک ایمان, تقوى, اخلاص و...شمرده شده(6) و این دو در حقیقت اولین گام وفادارى به دین معرفى شده اند. قرآن کریم درباره برخورد با مشرکین مى فرماید: ((فان تابوا و اقاموا الصلاه و آتوا الزکوه فخلوا سبیلهم;(7) هرگاه توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند, آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشوید... .))
در آیه دیگرى آمده است ((فان تابوا و اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه فاخوانکم فى الدین;(8) پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشته و زکات را بپردازند پس برادران دینى شما هستند...)).

معناى اقامه نماز چیست؟
به نظر مى رسد با توجه به ریشه لغوى اقامه, که از قیام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معناى برپایى آن بگیریم در مقابل آن زمین ماندن و زمین گیر شدن و بى اعتنایى به آن است و این معنا داراى مصادیقى است:
الف ـ گزاردن درست نماز با حدود و شرایط آن;
ب ـ به جاى آوردن نماز به نحو کامل و احسن;
ج ـ تداوم در برپایى نماز;
د ـ تلاش براى مطرح کردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گوید:
((و لم یإمر تعالى بالصلوه حیثما امر و لا مدح به حینما مدح الا بلفظ الاقامه تنبیها ان المقصود منها توفیه شرائطها لا الاتیان بهیئاتها...;(9) در تمام مواردى که خداوند به نماز امر یا مدح به آن کرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به این معنا توجه داده شود که مقصود از نماز, گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها به جاى آوردن هیإت نماز (بدون روح))).
در قرآن کریم, اقامه نماز با ویژگى هاى ذیل مطلوب است:

الف ـ برپا داشتن نماز, با نشاط و شادابى
در دو آیه از قرآن, نماز خواندن با کسالت از ویژگى هاى منافقان شمرده شده است: ((و اذا قاموا الى الصلوه قاموا کسالى...;(10) و هنگامى که به نماز مى ایستند از روى کسالت مى ایستند...)).
((... و لا یإتون الصلوه الا و هم کسالى...;(11) و نماز به جا نمىآورند جز با کسالت.))
و ویژگى چنین نمازى جز نماز بى کیفیت که به همه چیز جز نماز شبیه است, نیست. در روایتى از حضرت امام سجاد(ع) مى خوانیم:
((ان المنافق ینهى و لاینتهى و یإمر بما لایإتى و اذا قام الى الصلوه اعترض; همانا منافق (از کار زشت) نهى مى کند, ولى خود از آن کار دست نمى کشد و فرمان مى دهد (به خوبى) ولى خود انجام نمى دهد و چون به نماز بایستد اعتراض مى کند)). راوى مى گوید: پرسیدم: ((ما الاعتراض; اعتراض چیست))؟ حضرت فرمود: ((الالتفات و اذا رکع ربض; رو به راست و چپ گردانیدن و چون رکوع کند خود را مانند گوسفند به زمین اندازد (یعنى بعد از رکوع نایستد و به همان حال به سجده رود.))(12)

ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضیلت آن
قرآن کریم مى فرماید: ((فویل للمصلین الذین هم عن صلوتهم ساهون;(13) پس واى بر نمازگزارانى که از آن غافلند.))
((ساهون)) آنانند که از اصل نماز غافلند, توجهى به آن ندارند, گاه آن را نمى خوانند, گاه در آخر وقت مى خوانند. قرآن کریم مى گوید این مسإله در ضعف اعتقاد دینى او ریشه دارد. گفتنى است که ((سهو)) و ((اشتباه)) در نماز مورد نظر آیه نیست, زیرا اگر چنین بود, مى فرمود: ((فى صلوتهم)) در نمازشان نه ((عن صلوتهم)) از نمازشان. یونس بن عمار از حضرت امام صادق(ع) پرسید: مقصود از سهو همان وسوسه شیطان است؟ حضرت فرمود: ((لاکل احد یصیبه هذا ولکن ان یغفلها و یدع ان یصلى فى اول وقتها;(14) نه هر کس مبتلا به وسوسه مى شود بلکه مقصود آن است که از اصل نماز غفلت کند و در اول وقت نخواند.)) امام صادق(ع) در روایتى فرمود: ((تإخیر الصلوه عن اول وقتها لغیر عذر;(15) مقصود از سهو بدون عذر نماز را از اول وقت تإخیر انداختن است)).
در روایتى از حضرت امام على(ع) مى خوانیم:
((لیس عمل احب الى الله عزوجل من الصلوه فلایشغلنکم عن إوقاتها شىء من امور الدنیا فان الله عزوجل ذم اقواما فقال الذین هم عن صلاتهم ساهون یعنى انهم غافلون استهانوا باوقاتها;(16) هیچ کارى نزد خداوند محبوت تر از نماز نیست, پس نباید در وقت نماز هیچ یک از امور دنیا شما را مشغول از نماز سازد که خداوند گروهى را که از نماز سهو مى کنند نکوهش کرده است و مقصود این است که اینها غفلت از نماز داشته, حریم وقت نماز را نگه نمى دارند)).
علاوه بر توجه به اصل نماز باید در نماز نیز انسان به این نکته توجه داشته باشد که در مقابل حضرت حق ایستاده با او سخن مى گوید, باید تمام وجود خویش را به این میهمانى ببرد تا شیطان جرإت زمینه سازى براى خروج از این میهمانى را فراهم نسازد.
((یا ایها الذین آمنوا لاتقربوا الصلوه و انتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون... ;(17) اى کسانى که ایمان آورده اید, در حالى که مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه مى گویید...)).
ظاهر آیه روشن است و نیاز به توضیح ندارد که مقصود, نهى از نماز در حال مستى است لکن از تعلیل ((حتى تعلموا ما تقولون)) مى توان این معنا را برداشت کرد: نماز مطلوب آن است که انسان با عنایت و توجه نماز بخواند, بداند که چه مى گوید و با که سخن مى گوید. موید این برداشت روایت امام باقر(ع) است که فرمود: در حالتى که کسل هستید یا چرت آلود یا سنگین, مشغول نماز نشوید, زیرا خداوند مومنان را از نماز خواندن در حال مستى نهى کرده است.(18)

ج ـ نماز با خشوع
از مصادیق اقامه نماز به جاى آوردن نماز با خشوع آن است.
((قد افلح المومنون الذین هم فى صلاتهم خاشعون;(19) به تحقیق مومنان رستگار شدند آنها که در نمازشان خشوع دارند)).
خشوع به معناى تواضع و ادب جسمى و روحى است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمى در انسان پیدا مى شود و آثارش در بدن ظاهر مى گردد.
فیومى گوید: ((خشع خشوعا اذا خضع و خشع فى صلاته و دعائه اقبل بقلبه على ذلک و هو مإخوذ من خشعت الارض اذا سکنت و اطمإنت;(20) خشوع به معناى تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناى اقبال قلبى بر آن است و این واژه برگرفته از سکون و اطمئنان است, آن چنان که براى سکون زمین واژه خشوع به کار رفته و مى گویند: ((خشعت الارض)). خشوع در نماز; یعنى جسم و روح را در نماز به دیدار خداوند بردن و انقطاع از غیر او آن چنان که برگزیدگان خداوند پیامبر و آل ـ علیهم السلام ـ چنین بودند. اولین فرودگاه این خشوع روح است که بر جسم نیز اثر مى گذارد; یعنى آن کس که در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نیز آرام بوده, پیوسته بازى با ریش و صورت ندارد! در حدیثى مى خوانیم که پیامبر(ص) مردى را دید که در حال نماز با ریش خود بازى مى کند فرمود: ((اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه;(21) اگر او در قلبش خشوع بود, اعضاى بدنش نیز خاشع مى شد)).

د ـ دوام در نماز
از مصادیق اقامه نماز ((دوام نماز)) است.
در سوره معارج پس از آن که خداوند برخى صفات ناشایست انسان ها را مورد تذکر قرار مى دهد, اوصاف شایسته آنها را هم ذکر مى کند که از جمله آن: ((الا المصلین الذین هم على صلاتهم دائمون;(22) مگر نمازگزارانى که بر نماز خود تداوم دارند)). ظاهر آیه دوام است; یعنى هم به وقت نماز مى خوانند و هم همیشه نماز مى خوانند, این گونه نیست که نماز خواندن آنها مقطعى باشد و چنین نمازى است که اگر جزو برنامه زندگى شد و با حدود آن به جاى آورده شد انسان را از فحشا و منکر باز مى دارد. و اصولا برنامه هاى تربیتى جز با تداوم کارآیى لازم را ندارند, لذا در حدیثى از پیغمبر اکرم(ص) مى خوانیم: ((ان احب الاعمال الى الله مادام و ان قل;(23) محبوب ترین اعمال نزد خداوند کارى است که انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند کم باشد)).

هـ ـ گسترش و مطرح کردن نماز در جامعه
بدون تردید از مصادیق ((اقامه نماز)) گسترش و مطرح کردن نماز در جامعه است (نه تنها مصداق). پیش از این, مصادیق اقامه نماز در بعد فردى مورد توجه قرار گرفت و اینک آن را از بعد اجتماعى مورد بررسى قرار مى دهیم.
قرآن کریم مى فرماید از ویژگى هاى یاران خداوند آن است که: ((الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور;(24) آنها کسانى هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم, نماز را برپا مى دارند و زکات را ادا مى کنند و امر به معروف و نهى از منکر مى نمایند)).
از این آیه شریفه به قرینه واژه تمکین (که به معناى فراهم ساختن وسائل و ابزار کار است; اعم از آلات و ادوات لازم یا علم و آگاهى کافى و توان و نیروى جسمى) مى توان استفاده کرد که مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده مى کنند, علاوه بر آن که خود اهل اقامه نمازاند, بر مطرح کردن آن در جامعه تلاش مى کنند.
با مصادیق پنج گانه فوق مى توان معناى وسیع ((اقامه نماز)) را در قرآن دریافت. بحث پیرامون اولین وظیفه در قبال نماز; یعنى ((اقامه نماز)) را با کلامى از شهید علا مه آیه الله مطهرى به پایان مى برم:
((به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود; یعنى نماز به صورت یک پیکر بى روح انجام نگردد, بلکه نمازى باشد که واقعا بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد و این است معنى ذکرالله که در آیه شریفه 14 سوره طه بدان اشاره شده: ((اقم الصلوه لذکرى)) یاد خدا بودن مساوى است با فراموش کردن غیر خدا; اگر انسان ولو مدت کوتاهى با خداوند در راز و نیاز باشد و از او استمداد جوید و او را ثنا گوید, او را به الله بودن, رب بودن, رحمان بودن, رحیم بودن, احد بودن, صمد بودن, لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد بودن توصیف کند, عالى ترین تإثیرها در نفس او گذاشته مى شود و روح انسان آن چنان ساخته مى شود که مذهب اسلام مى خواهد و بدون چنین برنامه اى امکان پذیر نیست)).(25)

2 ـ پاسداشت حریم نماز
دیگر وظیفه مومنان در قبال نماز پاسداشت حریم نماز است; نیکوداشت نماز جایگاه ویژه اى در زندگى براى آن قائل بودن, به جاى آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصادیق آن است. نگهدارى حریم نماز نقطه مقابل استخفاف است; یعنى سبک شمردن نماز و شإن و منزلتى براى آن ندیدن! که امام صادق(ع) فرمود: ((ان شفاعتنا لن تنال مستخفا بالصلوه)).(26) که ترجمه آن این دو بیت است:
گویم ز امام صادق این طرفه حدیث
تا شیعه او به لوح دل بنگارد
فرمود که بر شفاعت ما نرسد
هر کس که نماز را سبک بشمارد
قرآن کریم از این ((حریم نگهدارى)), تعبیر به حفظ کرده است:
((حافظوا على الصلوات والصلوه الوسطى...;(27) در انجام همه نمازها و نماز وسطى کوشا و مراقب باشید)). در این آیه بر مراقبت همه نمازها, به ویژه نماز وسطى تإکید شده است. این که ((صلوه وسطى)) کدام است؟ اقوال گوناگونى بین مفسران هست,(28) نماز ظهر, نماز عصر, نماز مغرب, نماز عشا, نماز صبح, نماز جمعه, نماز شب, نماز وتر و... اینها برخى از اقوالى است که در مصداق ((صلوه وسطى)) گفته شده است, ولى با توجه به شإن نزول آیه بعید نیست که مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شإن نزول آیه آمده است: جمعى از منافقان به بهانه گرمى هوا در نماز جماعت ظهر شرکت نمى کردند و این سبب شده بود که از جمعیت نماز جماعت پیامبر(ص) کاسته شود تا جایى که گاه پشت سر پیامبر یک صف یا دو صف بیشتر نبود. آیه شریفه تذکر به مومنان است که حریم نماز را نگهدارید و با ترک جماعت حریم این عبادت بزرگ را نشکنید.(29)
در سه آیه از قرآن نیز ((محافظت بر نماز)) از ویژگى هاى مومنان شمرده شده است:
((والذین هم على صلواتهم یحافظون;(30) مومنان کسانى اند که بر نمازهاى خویش مراقب اند)).
راغب در معناى حفظ گوید: ((ثم یستعمل فى کل تفقد و تعهد و رعایه...)).(31)
این واژه در مورد تفقد, پیمان دارى و مراقبت به کار مى رود.

3ـ کمک گرفتن از نماز
انسان در زندگى مادى بدون تردید در تنگنا قرار مى گیرد, امکانات و توان انسان محدود است و مشکلات بسیار, بدون پشتوانه نمى توان زندگى کرد. آنان که مادى مى اندیشند, فقط به پشتوانه هاى مادى فکر مى کنند, ولى آنان که الهى فکر مى کنند پیوسته با پشتوانه هاى معنوى خود را از بن بست مى رهانند. از این دست پشتوانه ها نماز است. نماز, جلوه برجسته یاد خداست و ((دل آرام گیرد ز یاد خداى ((الا بذکر الله تطمئن القلوب)).
((واستعین(32)وا بالصبر والصلوه و انها لکبیره الا على الخاشعین;(33) از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و کنترل هوس هاى درونى و توجه به پروردگار نیرو بگیرید) و این کار جز براى خاشعان سنگین است)).
بر این اساس است که در روایات فراوانى آمده است که وقتى پیامبر(ص) یا امام على(ع) با مشکلى رو به رو مى شدند به نماز روى مىآوردند.(34) امام صادق(ع) فرمود: مستند این کار همین آیه شریفه است.(35)
از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: چه مانعى دارد وقتى که با غمى از غم هاى دنیا رو به رو مى شوید وضو گرفته به مسجد بروید, دو رکعت نماز بخوانید و در نماز دعا کنید, زیرا خداوند دستور داده: ((واستعینوا بالصبر والصلوه)).(36)
و بى تردید استوارترین پشتوانه در زندگى همین است و بس, دیگر پشتوانه ها سست است و غیر قابل اعتماد:
((مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیإ کمثل العنکبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون;(37) کسانى که غیر از خدا را اولیا خود برگزیدند, همچون عنکبوت اند که خانه اى براى خود انتخاب کرده و سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است; اگر مى دانستند!))
((هر حیوان و حشره اى براى خود خانه و لانه اى دارد اما هیچ یک از این خانه ها به سستى خانه عنکبوت نیست. اصولا خانه باید دیوار, سقف, و درى داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ کند, طعمه و غذا و نیازهاى او را در خود نگه دارد, بعضى خانه ها سقف ندارند, اما لااقل دیوارى دارند یا اگر دیوار ندارند سقف دارند, اما لانه عنکبوت که از تعدادى تارهاى بسیار نازک ساخته شده نه دیوارى دارد, نه سقفى, نه حیاطى و نه درى. اینها همه از یک سو.
از سوى دیگر مصالح آن به قدرى سست و بى دوام است که در برابر هیچ حادثه اى مقاومت نمى کند, اگر نسیم ملایمى بوزد تار و پودش را درهم مى ریزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشى مى کند. کمترین شعله آتش به آن برسد, نابودش مى سازد, حتى اگر گرد و غبار بر آن بنشیند, پاره پاره مى شود و از سقف خانه آویزان مى گردد. معبودهاى دروغین این گروه نه سودى دارد و نه زیانى نه مشکلى را حل مى کند و نه در روز بیچارگى پناهگاه کسى هستند)).(38)
آرى فقط او پناه گاه است و بس!

4ـ امر به نماز
دیگر وظیفه در قبال نماز ((امر)) به آن است. امر به معروف از فرایض بزرگ مکتب ماست و برترین معروف ها نماز است. معروفى که اگر در جامعه آن گونه که دین خواسته مطرح باشد, ریشه بسیارى از منکرات خشکانده مى شود از ویژگى هاى مردان خدا آن است که ((امر)) به نماز دارند. قرآن کریم در مورد حضرت اسماعیل صادق الوعد (که این غیر از اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم است(39)) مى فرماید:
((... و کان یإمر اهله بالصلوه والزکوه...;(40) و این پیامبر پیوسته خاندان خود را امر به نماز و زکات مى کرد...)).
و در مورد دیگر خطاب به پیامبر(ص) مى خوانیم:
((و إمر اهلک بالصلوه واصطبر علیها...;(41) و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شکیبا باش...)).
در این دو آیه بر ((امر)) اهل به نماز تإکید ویژه است, چرا که اصلاح بنیان خانواده زیربناى سایر اصلاحات است. اگر خانواده ها, الهى شدند جامعه الهى خواهد شد. بر این اساس است که در دو آیه فوق سخن از امر کردن خانواده به نماز است و این در حقیقت راهى برجسته براى نجات خانواده از آتش است همان که در آیه شش سوره تحریم آمده است:
((یا ایها الذین آمنوا قوا إنفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس والحجاره...; اى کسانى که ایمان آورده اید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست نگه دارید)).
از این آیه مى توان رسالت سنگین پدر و مادر را در تربیت معنوى فرزندان استفاده کرد.
در روایتى از پیامبر گرامى اسلام مى خوانیم:
((إلا کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته فالامیر على الناس راع و هو مسوول عن رعیته والرجل راع على اهل بیته و هو مسوول عنهم فالمرئه راعیه على اهل بیت بعلها و ولده و هى مسووله عنهم الا فکلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته;(42) بدانید همه شما نگهبانید و همه در برابر کسانى که مإمور نگهبانى آنها هستید مسوولید. امیر و رئیس حکومت اسلامى نگهبان مردم است و در برابر آنها مسوول است مرد نگهبان خانواده خویش است و در مقابل آنها مسوول, زن نیز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسوول مى باشد. بدانید همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانى که مإمور نگهبانى آنها هستید مسوولید)).
اینها برخى از وظایفى بود که ما در قبال نماز ـ این امانت بزرگ الهى ـ داریم امید که امانت دارى شایسته باشیم و در انجام وظایف خویش کوتاهى نکنیم.

پاورقی ها:پى نوشت ها: 1 ) ابراهیم (14) آیه40. 2 ) طه (20) آیه14. 3 ) مریم(19), آیه31. 4 ) از جمله بقره(2) آیه 83 و مائده(5) آیه 12 و... . 5 ) این برداشت در مواردى از تفسیر ارزشمند المیزان آمده است. از جمله ج9, ص;328 ج15, ص127 و ج15, ص340, (چاپ بیروت). 6 ) بقره(2) آیه ;3 انفال(8), آیه ;3 رعد(13) آیه;22 لقمان(31) آیه3 و حج (22) آیه35 و... . 7 ) توبه (9) آیه5. 8 ) همان, آیه11. 9 ) المفردات فى غریب القرآن, ص418, (کتاب فروشى مرتضوى تهران). 10 ) نسإ (4) آیه 142. 11 ) توبه (9) آیه 54. 12 ) اصول کافى, جلد دوم, ص396 (باب ضعه النفاق والمنافق حدیث3). 13 ) ماعون (107) آیه 4 و 5. 14 ) مجمع البیان, ج10, ص548 و کنزالدقائق, ج15, ص498 (با تصحیح حاج آقا مجتبى عراقى). 15 ) تفسیر القمى, ج2, ص444 و کنز الدقائق, ج15, ص497. 16 ) الخصال, ج2, ص621. (حدیث اربعمإه) و کنزالدقائق, ج15, ص497. 17 ) نسإ (4) آیه43. 18 ) علل الشرائع, ج2, ص47 و کنزالدقائق, ج2, ص446. 19 ) مومنین (23) آیه 2. 20 ) المصباح المنیر, ص170. 21 ) مجمع البیان, ج7, ص;99 انوار التنزیل بیضاوى, ج3, ص159 و کنزالدقائق,, ج7, ص559. 22 ) معارج (70) آیه22. 23 ) اصول کافى, ج2, ص82, (چاپ آخوندى). 24 ) حج (22) آیه 41. 25 ) آشنایى با قرآن, سوره هاى حمد و بقره, ص67 و 68. 26 ) بحارالانوار, ج82, ص235. 27 ) بقره (2) آیه 238. 28 ) در تفسیر مجمع البیان شش قول, در تفسیر فخر رازى هفت قول, در تفسیر قرطبى ده قول, در تفسیر روح المعانى سیزده قول نقل شده است!! 29 ) تفسیر مجمع البیان, ج1 ـ 2, ص342. 30 ) انعام (6) آیه ;92 معارج(70) آیه34 و مومنون(23) آیه9. 31 ) المفردات فى غریب القرآن, ص124. 32 ) رعد (13) آیه28. 33 ) بقره (2) آیه 45. 34 ) مجمع البیان, ج1 ـ 2, ص217. 35 ) فروع کافى, ج3, ص480. 36 ) تفسیر مجمع البیان, ج1 ـ 2, ص217. 37 ) عنکبوت ( 29) آیه 41. 38 ) تفسیر نمونه, ج16, ص277 و 288. 39 ) تفسیر البرهان, ج3, ص15. 40 ) مریم (19) آیه 55. 41 ) طه (20) آیه 132. 42 ) مجموعه ورام, ج1, ص6.

برچسب ها :

نام*
ایمیل*
نظر*


© 1400 کلیه حقوق محفوظ است | طراح Bizup.ir
x - »